روستای اعجاب انگیز ماخونیک کجاست :
روستای اعجاب انگیز ماخونیک کجاست : یکی ازهفت روستای شگفتانگیز جهان میباشد و به لحاظ شهرت به آن شهر لیلیپوت نیزمی گویند، گفته می شود از روستای ماخونیک تا افغانستان نیم ساعت فاصله وجود دارد و همچنین مردم ماخونیک اصالتاً فارسی زبانان افغانستانی هستند که در چند قرن پیش از افغانستان کوچ کردهاند و ماخونیک را جهت زندگی انتخاب کرده اند .(این روستا در فاصله ۷۸ کیلومتری شرقی شهر سربیشه در مسیر جاده سربیشه به روستای دُرُح قرار دار.) چی تریپ را در این مطلب هیجان انگیز همراهی کنید .
تاریخچه ماخونیک :
در برخی اسناد قدیمی که تاریخ نگارش آنها به ۳۰۰ سال قبل میرسد، نام این روستا مادخنیک ذکر شده، وگفته میشود در گذشته عدهای مأموران دولتی به این روستا آمده و اهالی به گرمی از آنها استقبال نکردهاند و چون رفتار سردی داشتهاند آنها این نام را برای روستا انتخاب کردهاند.همچنین به دلیل وجود شکافی در کوه نزدیک روستا به آنجا ماده ماخونیک گفته میشده و به مرور زمان به ماخونیک تغییر نام یافتهاست
دربارهٔ این روستا هیچ سابقه تاریخی مکتوبی وجود ندارد و تنها کلنل چارلز ادوار دبیت در کتاب سفرنامه خراسان و سیستان در دوره ناصرالدین شاه به توصیف این منطقه ماخونیک پرداختهاست که طبق شواهد چنین بر میآید ساکنان روستا در ابتدا دامدار و کوچنشین بودهاند و در دورههای بعد در منطقه ماخونیک و به ویژه در روستای ماخونیک سکونت گزیدهاند،از آثار تاریخی ماخونیک میتوان به سنگ سیاه (سنگ نگاره) ماخونیک، بنای برج و قلعه، برج گل انجیر، منزل سرگردونی، نادر مرده اشاره کرد.
ماخونیک و مردمانی که طالب تکنولوژی نبودند :
باید بدانید که مردمان این روستا با زبان فارسی و با لهجهٔ خاص محلی تکلم میکنند.در گذشته اهالی آن کوتاهقد بوده و به زحمت قدشان از ۱٫۴۰ متر تجاوز میکرد( به دلیل بهبود تغذیه و ازدواج با نژادهای دیگر در گذر زمان قد اهالی روستا بلندتر شده است) مردم ماخونیک تا ۵۰ سال پیش، چای نمینوشیدند، همچنین شکار نمیکردند و اصلاً گوشت هم نمیخوردند مردم ماخونیک این قبیل کارها را نیزگناه میدانستند.ورود تلویزیون به این روستا به معنای ورود شیطان بود و اهالی آنجا اجازه نمیدادند کودکان پای صفحه تلویزیون بنشینند و جادو شوند.
خانه های ماخونیک از سطح زمین پایین تر :
باید گفت یکی از عمده نشانههای فرهنگی روستای ماخونیک مسکن است ، بافت مسکونی روستا در دامنهٔ تپه و خانهها بهطور فشردهبههم و در گودی زمین ساخته شدهاند وگفته می شود کف خانه حدود ۱ متر از سطح زمین پایینتر است و دارای یک درب کوتاه چوبی، به طوری که ارتفاع خانه ها از سطح زمین حداکثر ۱۴۰ سانتیمتر است . برای ورود به خانه باید دولا شد که اغلب یکی دو پله درگاهی را به کف خانه متصل میکنند.
هر خانه دارای فضاهایی همچون کندیک (مخزن نگهداری گندم و جو)، کرشک (اجاق گلی برای طبخ غذا)، طاق و طاقچه است.عمده مصالح به کار رفته در مسکن روستا شامل سنگ، چوب و هیزم است.
ماخونیک روستای شگفتانگیز و دورافتاده و پنهان در میان کوههاست و از جاهای دیدنی بیرجند به شمار میآید. روستایی که به خاطر آداب و رسوم و فرهنگی که مردمان زحمت کش و مهربانش دارند، نه تنها در ایران بلکه در جهان نیز معروف شده است. روستای ماخونیک در منطقه ماخونیک و در نزدیکی مرز افغانستان قرار دارد.
شغل و حرفه مردمان ماخونیک :
با اینکه شغل اصلی مردم روستا دامداری می باشد در کنارش به زراعت نیز مشغول هستند و علاوه ب این تعدادی از مردمان در معدن های سنگ کار میکنند و تعدادی دیگر نیز قالیبافی میکنند و این صنعت ها از عمده صنایع دستی روستا به شمار میرود. محصولات کشاورزی منطقه شامل گندم، سیر، جو، شلغم، چغندر و مردم این منطقه به میزان محدودی به کشت گوجه فرنگی، پیاز و زعفران نیز میپردازند.
زمینهای کشاورزی این روستا کوچک و مینیاتوری بود و رعایت عدالت و شراکت را بسیار رعایت میکردند، به گونهای که حتی یک دانه زردآلو را به چندین قسمت مساوی قسمت میکنند. گاهی سهم یک خانواده از درخت عناب تنها چهار دانه عناب در سال است. تا ۸۰ سال پیش نیز گندم را نمیشناختند و نان گندم نمیخوردند.
ماخونیک یکی از هفت روستای شگفتانگیز جهان :
شاید دور بودن ماخونیک عاملی برای انزوا و تاثیرپذیری کمتر آن از محیط بیرونی شده باشد بهگونهای که مسافران و سیاحانی که در قرن ۱۹ میلادی از این روستا دیدن کردند، از انزوای مردمان آن حیرت زده شدند. ماخونیک حتی تا چند دهه پیش ارتباط بسیار محدودی با جامعه بیرون داشت وکم کم اخیر این روستا به برخی از امکانات رفاهی دست پیدا کرده است.از دیدنیهای این روستا میتوان به سنگ سیاه یا سنگنگاره، بنای برج و قلعه، برج گل انجیر، اشاره کرد.
یک برج سنگی در طبقات بالای روستا ساخته شده است؛ بهطوری که به اطراف روستا اشراف داشته باشد. از این برج جهت دیده بانی استفاده میکردند تا در صورت حمله احتمالی دشمن، به همه اهالی روستا اطلاع دهند.مهاجرت و رفتن به شهر در بین ماخونیکیها یعنی طرد جامعه و جابهجایی آنها نیز منحصر به کلاتههای منطقه ماخونیک است. آنان حتی با وجود فقر و مشکلاتی که داشتهاند، حاضر به ترک روستا نمیشدند،هرچند که برای کارهای موقت و فصلی بهجای دیگر میرفتند که تعداد آنها بسیار کم بوده است.
ماخونیک و رسم و رسوم آن :
شاید خویشاوندی در بافت روستا بیتاثیر نبوده و بر اساس قوانین اجتماعی روستا، هر شخصی علاوه بر مالکیت خانه خود، مالک محدوده جلوی خانهاش نیز هست و به غیر از خانواده و اقوام نزدیک کسی حق ندارد در جلوی خانهاش خانهای بسازد.آب و هوای ماخونیک و فقر طبیعت در این خطه محدودیتهای زیادی برای این مردمان به وجود آورده است،ولی اهالی ماخونیکیها بهخوبی با طبیعت سازگار شدهاند.
کشاورزی و دامداری پیشه اصلی ماخونیکیها پیش از آمدن به این منطقه بوده است . بخاطرکه آبوهوای بیابانی این منطقه مناسب پرورش گاو و گوسفند نیست، بهجای آن به نگهداری و پروررش بز میپردازند.
( این حیوان در برابر خشکسالی مقاومتر است) از ابتدای بهار گله بزها را با چوپان به چرا میفرستند. برای چرا رسمی دارند به اسم گُماری که به یک دوره ۱۰ روزه گماری میگویند و هر کس بهازای هر ۱۰ بز که در گله دارد
باید یک روز به چوپان کمک کند. اهالی مهربان ماخونیک علاوه بر دامداری، به کشاورزی و کشت محصولاتی چون سیر، چغندر، شلغم، جو و یونجه میپردازند و همه اینها را در زمینهای مینیاتوری و کوچکی میکارند که ابعاد کوچک دارد و با جویهای آب بسیار باریک آبیاری میشود.مردمان ماخونیک لباسهایی به مانند بلوچیها دارند و شلوار، پیراهن و دستار میپوشند. از آن جا که بز، دام رایج در این روستا است، استفاده از موی بز در بافتهآنها رایج است. لباسهای زمستانی مانند پیراهن زیرانداز و بند کفش را از موی بز میبافند.
غذاهای سنتی ماخونیک را فراموش نکنید :
گفته می شود تا چند دهه قبل ماخونیکیها با گندم آشنا نبودند و غذای سنتی آنها چغندر و شلغم پخته به اسم پختک است و تا سال ۸۴ نیز همچنان قوت غالب آنها بود. پختک در واقع چغندر و شلغم خشکشده است که آن را بهصورتهای مختلف مصرف میکنند. به این صورت که ابتدا تکههای پختک را در آب جوشانده و بعد مقداری آرد و نمک را به آن اضافه کرده و میپزند. پنبه دانه برشته نیز از دیگر غذای ماخونیکیها است که بیشتر در زمستان رایج است، پنبه دانه را از بازار بیرجند تهیه میکنند.
از دهه ۷۰ که گندم به این روستا رسید، با آن نان میپزند و آن را همراه با کشک میخورند. جالب است بدانید غذای مردمان ثروتمند روستا کشک بود البته باید این نکته را گفت که کشک ماخونیک با کشکی که ما میشناسیم و مصرف میکنیم فرق دارد. کشک آنها آردی است که به آن دوغ اضافه میکنند و بهشکل خمیر درمیآورند. سپس خمیر را خشک کرده و آن را دست آس میکنند. بعد سیر کوبیده را با روغن تفت میدهند و پودر کشک را به آن اضافه کرده و مقداری آب اضافه می کنند و به این نحو، کشک تهیه میشود.
این کشک را با نان خردشده میخورند.قلورشیر، قلور ترش، سوزی، اشکنه ، آب دوغ، گرماس، آب ماست، اشترغاز و تلخو از غذاهای مرسوم روستای ماخونیک است.