به نام خدا
اقتصاد کلان چیست !؟ بخش 2
اقتصاد کلان چیست !؟ اقتصاد کلان به انگلیسی: Macroeconomics، شاخهای از علم اقتصاد است که با کارایی، ساختار، رفتار و تصمیمگیری اقتصاد در سطح کلان سروکار دارد؛ که این شامل اقتصاد ملی، منطقهای و جهانی میشود.همچنین اقتصاد کلان و اقتصاد خرد، یک جفت بخشبندی اقتصادی هستند که توسط رگنر فریش ابداع شدهاست و عمومیترین بخشبندی در اقتصاد هستند . با این بخش اقتصادی که ما در اکووایزر برایتان در نظر گرفته ایم همراه باشید .
برای مطالعه مقاله اقتصاد کلان بخش اول کلیک کنید.
چرخه کسب و کار :
اقتصاددانان اکثراً سیاست پولی را بر سیاست مالی ارجح میدادند زیرا 2 مزیت اساسی دارد. اولاً، سیاست پولی عموماً توسط بانکهای مرکزی که مستقلاً عمل میکنند اجرا میشود در مقابل سیاستهای مالی که توسط نهادهای سیاسی کنترل میشود. بانکهای مرکزی کمتر علاقه به تصمیمگیری بر اساس اهداف سیاسی دارند. ثانیاً، سیاست پولی دچار وقفه درونی و وقفه بیرونی کوتاه تری نسبت به سیاستهای مالی میشوند.
بانکهای مرکزی به سرعت میتوانند تصمیمگیری نمایند و تصمیمات خود را اجرا کنند در حالیکه سیاستهای مالی احتیاطی زمان میبرند تا تصویب شده و به مرحله اجرا برسند.در آغاز اقتصاد کلان دربرگیرنده دو موضوع اساسی بود: چرخه کسب و کار تئوری و نظریه پولی . در یک برداشت خاص از تئوری مقداری، سرعت گردش پول و مقدار کالاهای تولیدشده (Q) میبایست ثابت باشند، در نتیجه هر افزایش در عرضه پول (M) مستقیماً منجر به رشد در سطح قیمت (P) میشود.
تئوری مقداری پول بخش اصلی تئوری کلاسیک بود که در اوایل قرن 20 غالب بود.مکتب اتریش کتاب لودویگ فن میزس، تئوری پول و اعتبار که در سال 1912 چاپ شد یکی از اولین کتابهای مکتب اتریش برای بررسی و نظریه پردازی در زمینه موضوعات اقتصاد کلان بود.
کینز و پیروانش :
لااقل در فرم مدرنش با چاپ کتاب جان مینارد کینز بهنام نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول شروع شد، زمانیکه بحران رکود بزرگ شکل گرفت، اقتصاددانان کلاسیک در توضیح چگونگی فروختهنشدن کالاها و بیکار ماندن کارگران دچار مشکل شدند. در تئوری کلاسیک قیمتها و دستمزدها آنقدر پایین میآیند تا بازار تخلیه شود یعنی تمامی کارگران بهکار گرفتهشوند و کالاها به فروش برسند. کینز یک تئوری جدید اقتصادی پیشنهاد کرد که توضیح میداد چرا احتمالاً بازارها تخلیه نمیشوند. این تئوری (در اواخر قرن بیستم میلادی) به مکتب اقتصادیای تکامل یافت که به اقتصاد کینزی معروف است و همچنین به نام کینزینسم و تئوری کینزی شناخته میشود.
در این تئوری مقداری پول رد میشود زیرا مردم و کسب و کارها خواستار نگهداشتن پول نقد خود در شرایط سخت اقتصادی هستند پدیدهای که کینز به لحاظ ترجیحات نقدینگی توصیف میکند. کینز همچنان توضیح میدهد که چگونه اثر فزاینده، یک کاهش کوچک در مصرف یا سرمایهگذاری را چند برابر میکند و باعث زوال در اقتصاد میشود.
کینز همچنان اشاره میکند که عدم قطعیت کار و انگیزههای حیوانی در اقتصاد نقش ایفا میکنند.نسلی که کینز را دنبال میکردند، اقتصاد کلان تئوری عمومی را با اقتصاد خرد نئوکلاسیک ادغام کردند تا یک سنتز نئوکلاسیکی ایجاد کنند. در دهه 1950 اکثر اقتصاددانان نظریه سنتز شده اقتصاد کلان را قبول داشتند. اقتصاددانانی مثل پل ساموئلسون، فرانکو مودیلیانی، جیمز توبین و رابرت سولو مدلهای رسمی کینزی را توسعه دادند و تئوریهای رسمی مصرف، سرمایهگذاری و تقاضا پول را وارد کردند و چارچوب کینزی را رساتر و شفافتر کردند.
پولگرایی و نیوکلاسیک :
میلتون فریدمن تئوری مقداری پول را بروزرسانی کرد تا شامل نقش تقاضای پول باشد. او ادعا میکرد نقش پول در اقتصاد برای توضیح رکود بزرگ کافیست و دیگر نیازی به توضیحات جهتدار تقاضای کل نیست. فریدمن همچنین ادعا میکرد که سیاستهای پولی بسیار مؤثر تر از سیاستهای مالی هستند. البته فریدمن به توانایی دولت در تنظیم دقیق اقتصاد توسط سیاستهای پولی شک داشت. او همچنین رابطه بین بیکاری و تورم را در منحنی فیلیپس به چالش کشید.
فریدمن و ادموند فلپس (که پولگرا نبود) یک نسخه تکمیل شده از منحنی فیلیپس ارائه دادند که امکان جابجایی پایدار بلند مدت بین تورم و بیکاری را حذف کرده بودند. (نیازمند منبع) زمانی که شوک نفتی در دهه 1970 بیکاری و تورم عظیمی ایجاد کرد فریدمن و فلپس از مدل خود دفاع کردند. پولگرایی مشخصا در اوایل دهه 1980 بسیار تأثیرگذار بود اما زمانیکه بانکهای مرکزی هدف قراردادن عرضه پول به جای نرخ بهره را که یکی از توصیههای پولگرایان بود مشکل دیدند، محبوبیت خود را از دست داد.
پس از پایهگذاری بهشدت مکتب کینزی را به چالش کشید. زمانیکه روبرت لوکاس انتظارات عقلایی را به اقتصاد کلان معرفی کرد، توسعه مرکزی در تفکر نیوکلاسیک ایجاد شد. اما در انتظارات عقلایی فرض بر این است که کارگزاران اقتصادی پیچیدهتر عمل میکنند.
لینک اختصاصی چینود
یک مصرفکننده به این علت که میانگین تورم در چند سال گذشته تورم 2 درصد بوده است بهسادگی تورم را 2 درصد پیشبینی نمیکند بلکه به سیاست پولی حال حاضر و وضعیت اقتصادی توجه میکند و پیشبینی مطلع انجام میدهد. زمانیکه اقتصاددانان نیوکلاسیک انتظارات عقلایی را به مدلهایشان اضافه کردند، تأثیر محدود سیاستهای پولی را بهخوبی نشان دادند. لوکاس انتقادات مؤثری به مدلهای تجربی کینز وارد کرد. لوکاس مدلهای پیشبینیکنندهای که براساس روابط تجربی هستند را مورد انتقاد قرار داده و اشاره میکند که اینگونه مدلها نتایج یکسانی تولید میکنند حتی به عنوان مدلهای اساسیای که براساس دادههای متغیر کار میکنند .
پاسخ کینزینهای نو :
اقتصاددانان نیوکینری با تمرکز بر مدلهای خرد محور در حال توسعه و همچنین تطابق دادن خود با انتظارات عقلایی، اولاً پاسخ مکتب نیوکلاسیک را دادند و ثانیاً از انتقادات لوکاس رهایی یافتند. استنلی فیشر و جان تیلور تلاشهای اولیه در این زمینه را با نشان دادن مؤثر بودن سیاستهای مالی حتی در مدلهایی با انتظارات عقلایی زمانی که قراردادها بهعلت دستمزد کارگرها قفل شدهاند، انجام دادند.
دیگر اقتصاددانان نیوکینزی مثل اولیور بلنچارد، ژولیو روتنبرگ، گرگ منکیو، دیوید رومر و مایکل وودفورد تلاشها و یافتههای قبلی را گسترش دادند، همانند مدلهای کلاسیکی، مدلهای نیوکلاسیکی نیز اعتقاد دارند، قیمت بایستی بهطور کامل تنظیم شود و سیاست پولی باید فقط منجر به تغییر قیمتها شود.
مدلهای نیوکینزی منابع قیمتها و دستمزدهای چسبنده را بهعلت رقابت ناقص مورد تحقیق قرار دادند .در اواخر دهه 1990 اقتصاددانان به یک توافق سخت دست یافتند. سختی صوری تئوری نیو کینزیها با انتظارات عقلایی و روششناسی RBC ادغام شد و نتیجه آن مدلهای تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) شد. ادغام عناصر از مکاتب مختلف سنتز نیوکلاسیکی لقب گرفت. امروزه این مدلها توسط بانکهای مرکزی به کار گرفته میشوند و قسمت اصلی اقتصاد کلان معاصر هستند .اقتصاد نیوکینزی که برای پاسخ به اقتصاد نیوکلاسیکی توسعه یافت، سعی بر ارائه بنیان اقتصاد خرد به اقتصاد کینزی دارد، به این وسیله که نشان دهد چگونه بازارهای ناکامل مدیریت تقاضا را تنظیم میکنند.
مهمترین مدلهای اقتصاد کلان :
مدلهای ساده تئوریک : مدلهای ماندل ، فلمینگ (Mundell-Fleming) در نظریه کینزی و مدل سولو (Solow) در نظریه نئوکلاسیک، نمونههایی از این دسته هستند. آنها نمودارها و محاسبات سادهای دارند.
مدلهای تجربی یا : Empirical شامل محاسبات پیچیدهتر با متغیرهای بیشتری بوده و اغلب برای توصیف بخشی از یک اقتصاد کلان مانند بازار یا یک منطقهی خاص یا توضیح تغییرات شاخصها استفاده میشوند.
مدلهای تعادل عمومی : Dynamic Stochastic General Equilibrium) ) از این مدلها برای توضیح نقش گروههای خاص جامعه مانند شرکتها و خانوادهها در اقتصاد کلان استفاده میشود.
مدلهای محاسباتی عامل محور (Agent-Based Computational): این مدلها اغلب به دنبال توضیح تاثیر تصمیمات فردی و نیز ارتباط اقتصاد خرد و اقتصاد کلان هستند.
سخن آخر چینود :
طی سه دههی گذشته، تکنولوژی، یکی از مهمترین عوامل موثر بر اقتصاد جهان بوده است. ظهور بازارهای جدیدی مانند کریپتوکارنسی و عرصههای نوینی مانند بانکداری دیجیتال و بلاکچین همگی بر مبانی اقتصاد کلان تاثیر گذاشتهاند. باید بدانید این تاثیرات در کنار تغییرات ژئواکونومیک و زیستمحیطی، سبب تغییراتی اساسی در سیاستهای پولی و مالی دولتها نیز شدهاند. به همین دلیل، احتمال آنکه در آیندهی نزدیک شاهد ظهور مدلها، نظریهها و حتی شاخصهای جدید در این عرصه باشیم .
مطالب مرتبط